سلام
یک سوالی که جوونا خیلی میپرسن اینه که علت وجود بعضی احکام چیه ؟ یا اینکه ما تا علت این حکم رو ندونیم به اون عمل نمیکنیم . باید در جواب این دوستان بگم که ما لزوما علت همهء احکام رو نباید بدونیم تا بعد به اون عمل کنیم . اصلا روح عبودیت و بندگی پروردگار توی اینه که او هر چی که گفت بگیم چشم . چون او آفرینندهء ماست ومصالح و مفاسد زندگیمونو بهتر از خودمون میدو.نه . بعضی از علتنها در احکام ما بیان شده مثل حرمت شراب بعضی از علتها رو هم عقل مستقلا تشخیص میده مثل حرام بودن غصب . بعضی از احکام علتهاشون به ما نرسیده حالا یا معصوم اونا رو بیان کرده و طی زمان طولانی از بین رفتن یا اصلا امام اونا رو بیان نکرده چون صلاح ندیده مثلا چون ظرفیت و علم افراد اون زمون کم بوده . علت بعضی احکام رو حضرت مهدی بعد از ظهورشون بیان میکنن . شاید علت عده ای از احکام اصلا بیان نشه چون انسان موجودی فرا ماده است و بعید نیست علت برخی احکام در دنیای دیگر روشن بشه.
من یک پسر 6 ساله دارم که خیلی در مورد علت مسائل سوال میکنه بخاطر همین گاهی کفر منو در میاره آخه خیلی علتها رو نمیشه براش توضیح داد او مصالح و مفاسد خودشو هنوز خوب نمیشناسه و درک این رو هم نداره که همه چیزو بفهمه باید سالها بگذره بزرگ بشه قوهء تجزیه و تحلیل پیدا بکنه تازه فهم این رو هم پیدا کنه که همه چیز تو لذتهای کوتاه مدت نیست باید گاهی بخاطر اهداف بلند از این لذتها چشم پوشی کرد بعد از طی این مراتب تازه بفهمه که مثلا چرا نباید این کار رو انجام بده یا اون کارو انجام بده . گاهی وقتا که میبینم هر چی توضیح بدم بیفایده است میگم که باید این کارو بکنی چون من میگم میگه چرا؟ با قاطعیت میگم چون من باباتم بهتر میدونم . اونم که میبینه زورش به من نمیرسه اخماشو تو هم میکنه و با لب ولوشه های کج میگه باشه . اون میدونه که این حتما به نفعشه که من میگم ولی روح بچه گونش هنوز علت اونو درک نمیکنه.ما بزگترها هم گاهی همین جور میشیم یکی از بستگان خیلی چاقه هر چی بهش میگم کمتر بخور ورزش کن گوش نمیده میگه که دوست دارم حسابی بخورم او درک نمیکنه که در آینده چه بیماریها که به سراغش نمیاد . اینم از آدم بزرگا. ما خودمون فکر کنیم حتی تو زندگی خودمون میبینیم که گاهی چیزایی که زرق و برق داره گولمون میزنه و به اون چیزایی که حتی یقین داریم که به نفع ما نیست عمل میکنیم چه برسه که عقل آدم هم به اون نرسه .
اگه کلید یک گاراژ بزرگ رو که توش همهء ماشینا از مدل بالا تا مدل پایین هستن به یک نفر بدن بگن هر کدوم که میخوای برو انتخاب کن نوش جانت بعد این شخص بره یک ژیان ابو قراضه انخاب کنه بعدش هم سوارش بشه و با سر فرازی و غرور تمام " تر تر تر" از گاراژ بیرون بیاد ما چی فکر میکنیم با خودمون فکر میکنیم که حتما خل شده . توی این دنیا هم دقیقا خیلیا این کارو میکنن ولی متاسفانه وقتی براشون ملموس میشه که دیگه دیر شده باید زودتر به فکر میبودن . خلاصه باید از خدا خواست تا به آدم معرفت بده و خود مون هم فکر کنیم و ایمان خودمونو قوی کنیم تا مسایل دین رو فقط بخاطر این انجام بدیم که او میخواد.