سلام
این بار میخوام یه خاطره براتون تعریف کنم امیدوارم که براتون مفید باشه.
چند سال پیش خیلی احساس نیاز میکردم . دوست داشتم که مثل قدیما که علماءبرای خودشون استاد اخلاقی داشتن و دائما کنارشون بودن من هم یه استاد اخلاق داشته باشم که تموم اعمالم رو زیر نظر داشته باشه تا بگه چی کار کنم تا راه صد ساله رو یک شبه برم وبه جایی برسم.خیلی حرم حضرت معصومه التماس میکردم که منو کمک کنن تا اینکه به این فکر افتادم که به نزد عارف کامل حضرت آیت الله بهجت برسم واز ایشان بخوام تا یک استاد اخلاق به من معرفی کنن .صبح زود به حرم مشرف شدم ودیدم که طبق معمول نزدیک ضریح نشسته و مشغول ذکر هستن . کنارشون نشستم تا این که سرشون رو بلند کردن و به من نگاه کردن . به ایشون گفتم : میخوام یک استاد اخلاق به من معرفی کنین. ایشون گفتن که اسمت چیه ؟ گفتم :محمد مهدی گفتن که از کدوم شهر هستی؟ گفتم : سمنان گفتن که: استاد شما آقای محمد مهدی سمنانیه. تعجب کردم و گفتم حاج آقا خودم رو میگید . گفتن که بله خودتو میگم استادت خودتی به هر چه که میدونی عمل کن اون چیزی که نمیدونی هم از یه جایی بهت گفته میشه.از اون موقع تا همین چند روز پیش فکر میکردم که این توصیه فقط مخصوص من بوده و مثلا ایشون تو وجودم چیزی دیده که گفته اونچه که نمیدونی از یک جایی بهت گفته میشه.تا اینکه چند روز پیش با یکی از دوستان صحبت میکردم به من گفت که آیا از آقای بهجت خاطره ای داری؟ منم از دهنم این خاطره پرید و گفتم . دوست نداشتم که بگم چون این رو یک مساله خصوصی وبیان یک فضیلت برای خودم میدونستم ولی خدا خواست و گفتم . به محض این که جواب آقای بهجت رو بیان کردم ایشون گفتن که اتفاقا یک حدیثی رو در این باره دیدم که این مساله کلیت داره یعنی هر کس به اون چیزایی که میدونه عمل کنه خداوند اونو به اون چیزایی که نمیدونه آگاه میکنه .
دنبال این حدیث خیلی گشتم تا اینکه تو کتابای معتبر شیعه و سنی این حدیث و احادیث زیادی رو در این باره از رسول اکرم و امام باقر و امام صادق مشاهده کردم که یکی از اونا رو اینجا براتون میارم .امیدوارم قدر این حدیث رو بدونین و به اون عمل کنین و نتیجه اش رو تو زندگیتون ببینین که از گنجهای آسمونیه:
امام باقر(ع) فرمودند: مَن عَمِلَ بِِما یَعلَم عَلََّمَهُ اللهُ ما لم یَعلَم
هر کس به آنچه میداند عمل کند خداوند او را به آنچه که نمیداند آگاه میکند.سلام
اول از همه ماه محرم را به شما عاشقای امام حسین تسلیت میگم .
دوست داشتم برای این دفعه یک خاطرهء زیبا که برام خیلی زیباست نقل کنم ولی هدف امام حسین برام مهمتر بود و تذکر یک گناه فراموش شده .
بنابراین خاطره فعلا طلبتون.
غیبت و تهمت ودروغ وتوهین که یادتونه از گناهان کبیره است.
بعضیا فکر میکنن که با شوخی هر چیزی رو میشه درست کرد قیافهء متفکرانه به خودشون میگیرن و میگن : بله خنده بر هر درد بی درمان دواست بعد هم یکی از توپ ترین مسیجا شونو برات میخونن و کر و کر میخندن ودستت میندازن.
واقعا اگه فتوا دادن اینقدر راحت بود که خیلی خوب میشد.ما هم راحت میشدیم و اینقدر روایات حضرت رسول و ائمه رو کنکاش نمیکردیم ولی چه کنیم که مساله به این سادگیها نیست.
فرقی نمیکنه گناهانی که گفتم در مورد حسنعلی بقال باشه یا داداش جون یا عزیزان ترک زبان یا هموطنهای دیگه همشون گناهه.
فقط یک تفاوتهای نه چندان کوچیکی این وسط هست که باید گفته بشه. اونم اینه که وقتی تو خونه داداش جونو پیش مامان جون ضایع میکنی یه گناه کبیره مرتکب شدی که میتونی پیش داداش بری واز او حلالیت بطلبی و برای گناه خودت استغفار کنی.یا اینکه صبر کنی تا روز قیامت اینقدر کارای خوبتو به اون بدن تا از تو راضی بشه شاید هم گناهای اونو به تو بدن نمیدونم.
حالا اگه در مورد یه طایفه چند میلیونی این مسئله پیش بیاد یعنی بشینی پیش دوستت وبگی یه ترکه.... مشکلات بالا رو ضرب در
n تا (به تعداد اونها) کن .حالا اگه بشینی تو خونه تلفن همراهتو دست بگیری ویکی از اون جوکای توپتو که خیلی خنده داره برای چندتا از دوستات بفرستی بعد اونم برای
n تا آدم میفرسته و...ببین چند نفرو باید راضی کنی .ببین چی به سر خودت آوردی.تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که برای خودمون و اونایی که بهشون بد کردیم استغفار کنیم وبه خودمون قول بدیم که دیگه به نوکرای امام حسین توهین نکنیم.
"""کروکدیلهای گرسنه در راهند تا گوشت عزیزای ما را بخورند"""
حالا در مورد این مسیج ها کروکدیل اسم خوبیه نه ؟
پس به دوستامون بنویسیم:"لطفا کروکدیل نفرستین متشکرم."
در روزنامه ها و خبرها گاهی می بینیم که بعضیها به خاطر رسیدن به عشقهای زمینی چه کارهایی که نمی کنن از گناهان معمولی گرفته تا فرارو خودکشی که از بدترین گناهانه .
اما این از کجا شروع میشه؟
شاید از یک نگاه آلوده که طبق گفتار امامان ما تیری زهر آگین از تیر های شیطانه .
شاید هم از یک نگاه یا تصوری که اتفاقیه .
یا شاید هم ...من نمیدونم.
به هر حال این بنده خدا عاشق شد کشته مرده شد. شب خوابش نمیبره.درسشم نمیخونه. دائما به فکر معشوقشه.همون درد عشقی که خدا تو وجود آدم گذاشته تا نسل آدما از بین نره.البته هر چیزی راهی داره وآدم نمیتونه هر چی که دلش میخواد به دست بیاره .بعضی چیزا حرامه خلاف قانونه نه تو اسلام بلکه تو همه دینها یا تو همه کشورها .
حالا از اون ور طرف مقابل همسر داره یا به این نمیخوره .
بالاخره عاشق بیچاره سرش به سنگ میخوره یه گوشه ای کز میکنه به آینده مبهمش فکر میکنه .آخه این چه بد بختیه که من دارم خدا چرا این بلا رو سر من آورد.
شاید کسائئ در طول تاریخ بودن که از همین درد عشق مردن .
چند وقت پیش که در مورد شهادت مطلب میخوندم به یک حدیث جالب از پیامبر اکرم برخوردم که برای شما هم شاید جالب باشه.
پیامبر فرمودند:من عشق فکتم وعف فمات فهو شهید.
یعنی هر کس عاشق شود سپس عشق خود را بپوشاند وپاکدامنی به خرج دهد ودر اثر آن بمیرد او شهید شده است.(میزان الحکمه حدیث 9798)